قسمت

نمیشود"دوستش باشی"اما رهایش کنی تا ببینی قسمتت هست یانه!

نمیشود دوستش داشته باشی اما بگذاری برود و تو برای بازگرداندنش قدمی بر نداری

من اینچنین دوست داشتن های حبابی را دوست ندارم

من معنی نجنگیدن را نمیفهمم

معنی قسمت مان نبود را نمیفهمم

 من میدانم حتی خود قسمت، هم گاهی با بی خیالی، دست روی دست میگذارد و به تماشا می نشیند تا ببیند خودت چه می کنی برای بدست اوردن دوست داشتنیات

گاهی اصلا عزیزترینت را از تو میگیرد و پرت میکند یه جای دور تا ببیند تو چقدر پیاش را می گیری که داشته باشی اش

که نگذاری از دستت برود

ولی ما ادمها اینقدر دوست داشتن هایمان را قربانی غرور بی جایمان میکنیم که همین قسمت هم گاهی سرش را با تاسف تکان میدهد و می گوید: چه دارید بر سر دوست داشتن هایتان میاورید؟

دلش می خواهد فریاد بزند که چه می کنید با دل های هم؟

اگر توان جنگیدن ندارید اگر به اندازه ای دوستش ندارید که به خاطرش با زمین و زمان دست به یقه شوید پس شما را به خدا قسم، دیگر این بیحالی ها و بی تفاوتی هایتان را گردن قسمت نیندازید..