به کجا چنين شتابان!

متن مرتبط با «این منم بی تو» در سایت به کجا چنين شتابان! نوشته شده است

این عوعو سگان شما نیز بگذرد

  • هم مرگ بر جهان شما نیز بگذردهم رونق زمان شما نیز بگذرددر مملکت چو غرش شیران گذشت و رفتاین عوعو سگان شما نیز بگذردآن کس که اسب داشت غبارش فرو نشستگرد سم خران شما نیز بگذرد + نوشته شده در جمعه پنجم خرداد ۱۴۰۲ ساعت 8:41 توسط  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • کاش تو را نمی شناختم خدا

  • کاش تو را نمی شناختم خداآن وقت چشم می بستم به روی همه پاکی هامیشدم آن گرگ گرسنه بیشه + نوشته شده در شنبه ششم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 11:35 توسط  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جهان بی خزه

  • این وبلاگ شامل نغمه های دلی است از هر جایی که شنیدم.تمام این نغمه ها را نذر کردمتا تو همان باشیکه صبح یکی از روزهای خداعطر دستهایت، دلتنگی ام را به باد می سپارد. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بی صدا رفتم

  • بی صدا رفتم که این درد و بهت حالی کنممن اصن نمیتونم با تو خدافظی کنماین روزام میگذره این دردا فروکش میکننالانم خوبم چشام الکی شلوغش میکنن , ...ادامه مطلب

  • سوگواری بی خوابی

  • این پیج محل سوگواری های ماست، سوگواری کسانی که احساس می فهمند... من کجای جهان ایستاده‌اممثل مسافری که بدنبال آدرسی میگردد سردرگم میان هیاهوی جمعیت بدنبال هیچ میگردممن هیچ چیز ازین دنیا نمیخواهممن اینج, ...ادامه مطلب

  • بی حوصلگی

  • غرق در گُود ترین خلوتِ بی حوصلگیدر اتاقی که به اندازه من جا دارداز تَرَک های زمان بر لب و پیشانیِ منتکه ابری که فقط بر سرِ من میبارد‌جای سالم نیست در قامتِ پر خنجر منهر که از راه رسید عقده دل کَندن دا, ...ادامه مطلب

  • چه بی تابانه

  • چه بی تابانه می خواهمتای دوریت آزمون تلخ زنده به گوریچه بی تابانه تو را طلب می کنمبر پشت سمندی گویی نوزینکه قرارش نیست.و فاصلهتجربه ای بیهوده است..., ...ادامه مطلب

  • خانه دلتنگ غروبی خفه بود

  • خانه دلتنگ غروبی خفه بود مثل امروز که تنگ است دلم پدرم گفت چراغ و شب از شب پر شد من به خود گفتم یک روز گذشت مادرم آه کشید زود بر خواهد گشتابری آهسته به چشمم لغزیدو سپس خوابم برد که گمان داشت که هست ای, ...ادامه مطلب

  • ای پسته تو

  • ای پسته تو خنده زده بر حدیث قندمشتاقم از برای خدا یک شکر بخند, ...ادامه مطلب

  • جشن تولد

  • دقيقاً نمى دونم چه كار خيرى انجام دادم تو زندگيم كه خدا براى من بهترين هديه دنيا رو لايق ديد ٢٩ سال پيش تويه همچين شبى صداى گريه هاى كودكى كه پا به دنيا گذاشت،امروز دليل همه لبخند هاى من شده خدايا ازت ممنونم كه اين فرشته رو سر راه من قرار دادى تا من طعم عشق رو بچشم ،اميدوارم كه اين لذت بزرگ رو هيچ وقت ازم نگيرى عشق زندگى من تولدت مبارك،كاش تو اين لحظه كنارم بودى + نوشته شده در  دوشنبه یکم خرداد ۱۳۹۶ساعت 23:9  توسط سعید کمالی  |  ,تولد ...ادامه مطلب

  • تو

  • " تو" رفته ایو ماندهواژگانی سرگردان، در پیِ تونه تو را می یابندو نه، شعـــر خواهند شــــدتنهاروح را می فرسایند...   "محسن شفیعی",تويتر,تولدت مبارک,توم وجيري,تویتر,توفي,توت,تونس,تولد,تور گرجستان,تور استانبول ...ادامه مطلب

  • جای تو

  •   جای تو خالییست؟ یا جای من اینجا نیست...  ,جای تو خالیست,جای تو خالی است,جای تو خالی پویا بیاتی,جای تو خالی,جای تو,جای تو خالی از پویا بیاتی,جای تو نیست یگانه,جای تو نیست,جای تو نیست محسن یگانه متن,جای تو مهدی احمدوند ...ادامه مطلب

  • این منم

  •   این منم، خون جگر از بد دوران خورده مرد رندی که رکب‌های فراوان خورده غم ویرانی خود را به چه تشبیه کنم؟ فرض کن کوه شنی طعنه‌ی طوفان خورده عشق را با چه بسازد، به کدامین ترفند شاعری که همه‌ی عمر غم نان خورده چه به روز غزل آمد که همه منزوی‌اند قرعه بر معرکه‌ی معرکه‌گیران خورده از دهان کس و ناکس خبرش می‌آید شعر، این باکره‌ی دست هزاران خورده با چنین فرقه‌ی نسناس، یقین پاپوش است اتهامی که به شخصیت شیطان خورده دشتمان گرگ، اگر داشت نمی‌نالیدم نیمی از گله‌ی ما را سگ چوپان خورده جرم من فاش مگوهاست و حکمم سنگین چه کند شاهد سوگند به قرآن خورده شعر هم عقل ند,این منم که قمارو باخته,این منم,این منم طاووس علیین شده,این منم زنی تنها,این منم که خوبیامو,این منم شمیم,این منم اون ساده دل,این منم بی تو,این منم دختری,این منم انسان خاکی ...ادامه مطلب

  • تو نمی دانی...

  • . . تو نمی دانی که چه تماشا دارد افق پرت ترین نقطه ی این پهنه ی خاک چشم تو می لغزد می رود تا ته آب می رود تا به نهایت برسد در همان جا که افق می خندد و فلک دست به تقدیر سپارد باز هم تو که مبهوت شوی آسمان سرخ شود آنقَدَر سرخ شود تا که جهان رنگ بگیرد از آن چون پر پرواز آن کبوتر هایی که پر از پیغام سبز آزادگیند می شود سرخ تر ازآن دل پر خون بشر که دگر ناله ی خشمش به دهان خشکیدست می توانی باز هم نرمی ثانیه را لمس کنی تلخی خاطره های دور و رفته سردی فاصله را حذف کنی لحظه ای بنشینی شب فرا می رسد از شرق به غرب اندکی صبر کن اکنون مهتاب بر می آید از ماه و نگاهت را پرواز دهد تا,تو نمیدانی غریوِ یک عظمت,تو نمیدانی مُردن,تو نمی دانی اندوه مرا,تو نمی دانی غریو یک,تو نمي داني غريو يك عظمت,تو قدر خود نمیدانی چه حاصل,تو هم شاید نمی دانی,تو که راهی شدی نمی دانی,چیزهایی هست که تو نمیدانی,امشب حال مرا تو نمیدانی ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها